پوریا نوری نوجوان ۱۹ساله محله دانشجو چندین اختراع دارد و از استعداد ویژهای در رشته روباتیک برخوردار است. کسب چندین مدال استانی، کشوری و حتی جهانی گواهی برای این مدعاست. و درست دلیلی برای اینکه دقایقی چند را با وی همکلام شویم.
او برخلاف بسیاری از مخترعان که دوران کودکی پر از شیطنت و خرابکاری دارند، کودکی آرام و بیسروصدا بوده که عمدهترین بازی و تفریحش را فوتبال تشکیل میداده است. او آرزو داشته در بزرگسالی فوتبالیست شود برای همین هم این ورزش را بهصورت حرفهای دنبالکرده البته در کنارش علاقه بسیار زیادی به مطالعه کتاب داشته طوری که کتابخانه اتاقش پر از کتابهای گوناگون بوده است. علاهبر کتابهای معما و تستهوش، بخش زیادی از کتابهایش مربوط به اطلاعات عمومی بوده است.
همین موضوع از او فردی متفاوت با سایر کودکان هم سن و سالش میسازد طوری که وقتی کلاس اول بوده، مسائل دانشآموزان کلاسهای بالاتر را پاسخ میداده است. یک روز معلم کلاس سوم سؤالی را از دانشآموزانش میپرسد که آنها پاسخش را نمیدانستند، معلم، پوریا را که کلاس اولی بوده صدا میزند و سؤال را از او میپرسد و پوریا پاسخ میدهد.
او که همیشه مورد تشویق معلمان قرار میگرفته در خارج از ساعت مدرسه به منزل معلمانش میرفته و در کارهای کمک آموزشی مدرسه به آنها کمک میکرده است. به نظر او این تشویقها و حمایتهای معلمان خیلی مؤثر بوده و باعث شده است تا مسیرش را با اعتماد به نفس بیشتری طی کند.
پوریا در هر سهرشته المپیادی ریاضی، ادبیات و علوم المپیادهای خوارزمی دوران راهنمایی، شرکت میکند. او در دوران راهنمایی در هفت المپیاد شرکت کرده است و در پنجمسابقه رتبه میآورد.
البته پوریا در این دوران علاوه بر درس، تجربههای شیرین دیگری هم دارد از جمله اینکه برای هیئت مدرسه به همراه دوستانش خیمه میزند و از طرف مدرسه به یک اردویجهادی میرود که خاطرات خوبی از آن برایش به یادگار مانده است. او در این اردو بیل میزند، و دیوارهای یک مدرسه را رنگ میکند و .... هرچند این کارها برایش سخت بوده و تا آن زمان آنها را انجام نداده است اما همه این تجربیات از او انسان محکمتری میسازد.
پوریا در همین حال مطالعاتش را وسیعتر میکند و کتابهای فلسفی و عبادی را هم در کتابخانهاش میگنجاند. کمکم و به خاطر اتفاقاتی که تمایل ندارد آنها را بگوید از فوتبال فاصله میگیرد و پس از آن و با کنارگذاشتن فوتبال، علاقهاش به روباتیک نمایان میشود.
اما در این سالها استعداد ویژه او در ساخت روبات خود را نشان میدهد. این استعداد از آنجا مشخص میشود که وی برخلاف روال عادی که هر دانشآموز ابتدا ساخت روبات فوتبالیست و سپس روباتهای جنگجو و آتشنشان را فرا میگیرد و در مراحل بعدی، روباتهای مداردار میسازد در گام اول، روبات مداردار میسازد و به اعضای تیم روبات یک مدرسه میپیوندد.
او و سایر اعضای تیم، به همراه استاد، برای شرکت در مسابقات روبوکاپ آزاد ایران یا همان ایران اپن که معتبرترین مسابقات این عرصه و نیز مسابقات امیرکبیر که تقریباً در یک فاصله زمانی بوده است ، آماده میشوند.
آنها میدانستند اگر در همان روباتی که برای مسابقات ایران اپن میسازند تغییرات جزئی بدهند، میتوانند در مسابقات امیرکبیر هم شرکت کنند. در مسابقات امیرکبیر که سال ۲۰۱۵برگزار میشود هیچکس مقام اول را کسب نمیکند اما روبات پوریا و همگروههایش، رتبه دوم لیگ روباتهای ترابری را به خود اختصاص میدهد.
آنها سال ۲۰۱۶در مسابقات ایران اپن مقام اول «سوپر تیم امدادگر الف» را کسب میکنند. در این مسابقات، روبات باید از زمین ناهمواری عبور میکرده و خود را به جایی که ماکتهای مصدومان قرار داشته میرسانده و آنها را به کناری میبرده است.
او برای مسابقات سال ۲۰۱۷از تیم روبات یک مدرسه جدا میشود و به همراه یکی از دوستانش به تنهایی روباتی را میسازند که در «امدادگر ب» مقام چهارم را کسب میکند. همین سال ۲۰۱۷در جشنواره خوارزمی هم شرکت میکند و دستگاهی میسازد که به وسیله آن میتوان حجم اجسام جامد را بدون استفاده از آب اندازه گرفت.
او میگوید: برای تعیین حجم اجسام جامد غیرمسطح، آنها را درون آب میگذارند و از روی مقداری که آب بالا آمده، حجم آن اندازهگیری میشود اما با این روش، حجم چیزهایی مانند سنگ نمک را نمیتوان تعیین کرد چراکه در آب حل میشود.
او با الهام از ساعتشنی، دستگاهی میسازد که با دقت بالایی حجم اجسام را به دست میآورد اما شب قبل از مسابقات، در خوابگاه، پای یکی از دوستانش به دستگاه میخورد و میشکند. او در روز مسابقه، این موضوع را برای داوران توضیح میدهد، آنها با دیدن دستگاهش به او میگویند اگر میتوانی یکی دو روز بعد از مسابقه، خودت اینجا بمان و دستگاهت را تعمیرکن و برای داوری بیاور.
کاروانهای همه دانشآموزان اعزام میشوند اما پوریا دو روز در تهران میماند و تا حدی دستگاهش را تعمیر میکند و سرانجام، داوران آن را شایسته تقدیر اعلام میکنند.
بعد از این موضوع، او به فکر ساختن اختراعات دیگر میافتد. یک سینک هوشمند میسازد که خودش آب کفدار را به فاضلاب هدایت میکند و آبی مثل سرریز آب وضو، شستن میوه و سبزی و غیره را ذخیره میکند تا بتوان برای اموری مثل شستن حیاط و ماشین و ... از آن استفاده کرد.
یک کمربند برای افراد نابینا می سازد که اگر فرد یا جسمی در اطراف فرد نابینا حرکت کند، آن را تشخیص داده و از همان سمت با حالت ویبره به فرد نابینا هشدار میدهد. او همچنین دستگاه هشداردهنده حمله گرگ به گوسفندها را میسازد. دستگاهی که پوریا دربارهاش اینگونه توضیح میدهد: یکی از اقوام در سرخس زندگی میکند. روزی دربین صحبتهایش گفت که حمله گرگها به گله زیاد شده است و تلفات زیادی داریم. همین موضوع باعث شد که بر روی صدا، حرکات و نجوای گرگها در حین حمله، مطالعه کنم و دستگاهی بسازم که حمله گرگها را تشخیص دهد و با ارسال پیامک به چوپان، او را آگاه سازد. این دستگاه تا زمان رسیدن چوپان، علائمی از نور و صدا نشان میدهد که گرگ را از گله دور نگه میدارد.
او همچنین یک بازی هوشمند برای بچههای پیشدبستانی ساخته است که در آن، وقتی کودک کلمات را به درستی یاد بگیرد و بتواند کلمه انگلیسی، فارسی و عکس آن واژه را باهم تطبیق دهد، دستگاه شکلاتی را به عنوان جایزه به کودک میدهد. او که هیچکدام از این ساختههایش را ثبت اختراع نکرده است و درباره دلیل انجامندادن این کار هم میگوید: شنیده بودم که طرحها را برمیدارند و به اسم اشخاص دیگری ثبت میشود اما برای این که اختراعی را توسط مؤسسات به ثبت برسانیم و مطمئن باشیم طرح توسط فرد دیگری برداشته نمیشود، مؤسسات بین ۵۰۰هزار تا هشتمیلیون تومان هزینه میگیرند. من برای اینکه این هزینه را ندهم یکی از اختراعات را در سایت نوشتم تا برای ثبت آن اقدام کنم اما یک ماه بعد دیدم به نام فرد دیگری ثبت شده است برای همین دیگر دنبال ثبت اختراعاتم نرفتم. او تمام این اختراعات را سال سوم دبیرستان در منزل خودشان و با هزینه شخصی انجام داده است.
پوریا گلایههایی از برخورد نامناسب مردم و مسئولان در برابر ساختههایش دارد و بیان میکند: بعضی افراد مرا به خاطر سن کم مورد تمسخر قرار میدادند و مسئولان هم با بیتفاوتی از کنار ایدهها و اختراعاتم میگذشتند. برخی هم دنبال گرفتن ایدهها و ثبت آن به نام خود بودند.
او براساس مقامی که سال قبل در مسابقات روباتیک کسب کرده بود، به هنگام تحصیل در پیشدانشگاهی، سهمیه حضور در مسابقات را داشت. اما وقتی مدرس، مشاور و مسئولان تیم روباتیک مدرسه به خاطر مسائلی از مدرسه جدا شدند و مؤسسهای تشکیل میدهند و پوریا هم به این مؤسسه میپیوندد سنگاندازی مدرسه شروع میشود.
امری که خاطرات تلخی برایش برجای میگذارد. بااینحال وی و دوستانش در مسابقات جهانی روباتیک شرکت میکنند و مقام اول جهان در مدیریت بحران و مقام سوم جهان در مأموریت غیرممکن را به دست میآورند.
پوریا هرچند در مسابقات جهانی رتبه اول و سوم را کسب کرده اما بسیار رنجور است و میگوید: جدا از سنگاندازیهایی که از سمت مدرسه شد، هیچ نهاد و سازمانی هزینههای اعزام ما به تایوان را قبول نکرد. آموزش و پرورش میگفت بودجه نداریم.
استانداری و شهرداری هم رفتیم اما چون انتهای کار نیروهای قبلی و زمان رویکارآمدن شورای جدید بود، نیروهای قبلی میگفتند ما داریم میرویم و حتی با وجود نامه استاندار مبنی بر حمایت از ما، هیچ کمکی نکردند، نیروهای جدید هم که هنوز سرکار نیامده بودند و اختیاری نداشتند.
بنابراین درنهایت یک هفته مانده به مسابقات، من و دوستم که هر دو بر روی روبات کار کرده بودیم با کمک خانواده، نفری ۹میلیون تومان هزینه بلیت دادیم تا به عنوان نماینده تیم ملی ایران از مشهد به تایوان برویم. او تصریح میکند: دانشجویانی که به مسابقات اعزام میشوند از طرف وزارت علوم مورد حمایت هستند اما ما در آموزش و پرورش هیچ حامی نداشتیم، نه اسپانسری پیدا کردیم و نه دولت کاری برایمان کرد.
پوریا ادامه میدهد: در مسیررفتن به تایوان، باید یک شب در فرودگاه امام خمینی(ره) تهران میخوابیدیم اما حتی جای خواب نداشتیم. از مسئولان فرودگاه خواستیم لااقل اجازه دهند در نمازخانه بخوابیم اما گفتند ممکن است دزدی شود بنابراین تا صبح روی صندلیهای فرودگاه خوابیدیم.
در تایوان هم چون اسپانسر نداشتیم برای صرفهجویی در هزینهها، با این همه وسیله، با مترو رفتوآمد میکردیم. آنجا میدیدیم کسانی که از مالزی، کانادا و غیره آمده بودند، برای هر قطعه مصرفی خود در روبات تا 10یدک داشتند اما ما فقط یک قطعه یدک داشتیم.
در همان جا یکی از قطعاتمان سوخت. مجبور شدم با اتوبوس و مترو، در یک کشور غریب، کل شهر را بگردم اما نتوانستم قطعه را پیدا کنم بنابراین با یک قطعه کمتر در مسابقه شرکت کردیم. با این وجود در مسابقات اول شدیم.
او میافزاید: وقتی به ایران بازگشتیم با اینکه مقام اول جهان را کسب کرده بودیم، تنها تعدادی از مسئولان و افراد با حضور در فرودگاه چند عکس برای تبلیغ خود و گذاشتن بر روی سایت با ما گرفتند و دیگر تمام شد و هیچ حمایتی ندیدیم.
پوریا که دل پردردی دارد، ادامه میدهد: با این مقام، من در بسیاری از دانشگاههای ردهبالای کشورهای دیگر میتوانم بدون آزمون وارد شوم اما در ایران میگویند باید بروی کنکور بدهی. اگر اجازه میدادند در دانشگاهی مثل امیرکبیر یا صنعتیشریف تحصیل کنم لااقل به کشورم و کارکردن در آن امیدوارم میشدم اما میگویند هیچ فرقی بین تو دیگران نیست.
از او در مورد بنیاد نخبگان میپرسیم که در پاسخ میگوید: کسانی که عضو بنیاد نخبگان باشند در کنکورشان تأثیر دارد و امتیاز میگیرند اما مسئله این است که بنیاد نخبگان نتیجه ما در مسابقات جهانی را قبول ندارد و میگوید باید در آزمونها و مسابقاتی که خود بنیاد برگزار میکند رتبه بیاورید تا عضو آن شوید.
به عقیده او این بیاحترامی به مخترع است که مقامهای او در سطوح جهانی نادیده گرفته شود و بگویند باید در آزمونهای داخلی شرکت کند.
پوریا از کملطفیهایی که از سوی مسئولان دیده است آنقدر گلایه دارد که در پایان میگوید: وقتی ایدههای مخترع دزدیده میشود، در کنکور راه را برایش باز نمیکنند، از اختراعاتش نه تنها حمایت نمیکنند بلکه پیش پایش سنگ هم میاندازند، با هزینه شخصی باید روبات بسازد و به مسابقات برود و .... چه انگیزهای برایش باقی میماند که در کشورش بماند.
مخترعان ایرانی به راحتی از سوی سایر کشورها پذیرفته میشوند و امکانات بسیار مناسبی در اختیارشان قرار میگیرد. در آلمان هزینه تحصیلشان رایگان است و حتی در سنین بالاتر، بسیاری از هزینههای زندگی مشترکشان را تأمین میکنند.
صحبتهای تلخ پوریا در حالی تمام میشود که با خود میگویم نکند در آینده یک نفر دیگر به آمار فرار مغزهایمان اضافه شود.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۸ تیر ۹۷ در شماره ۲۹۱ شهرآرامحله منطقه ۱۱ منتشر شد